×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 529

زندگي نامه ي فرهنگي پرتلاش خانم«جمیله بنی طالبی د هکردي»

«اوّلين دختردیپلمه در«چهارمحال وبختیاری»

سه شنبه, 10 فروردين 1395 07:01 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

زندگي نامه ي فرهنگي پرتلاش خانم«جمیله بنی طالبی د هکردي»

«اوّلين دختردیپلمه در«چهارمحال وبختیاری»

 درروزجمعه3/ 11/ 1320 ه ش/ 3/ 1/ 1361ه ق/23/ 1/ 1942م درمحله ایی در غرب«شهرکرد(دهکرد)»که بعدها با نام«ابوعلی سینا(بوعلی سینا)»شناخته شد،سوّمین دختر«عبّاس بنی طالبی دهکردی»و«جهان سلطان فردرئیس دهکردی(متوّفي8/5/ 1346ه ش/1387ه ق/1967م مدفون در«تكيّه ي حاج مرتضي ريزي»در«تخت فولاداصفهان»)با نام«جمیله»درخانواده ایی کشاورز پیشه به دنیا آمد که روزگارمقدّر کرده بود درآتیه اوّلین دختری باشدکه سدّ ادامه ي تحصیلات خانم ها را در منطقه ی«چهار محال وبختیاری»شکسته و به عنوان اوّلین دیپلمه ی متوسطه ی دختردررشته ي«طبيعي(علوم تجربي)»در«شهرکرد( دهکرد)»شناخته شود.

 باورود«جمیله»به پنج سالگی مادرمومنه و روشن فکرش که دارای سواد مکتب خانه ایی و قرائت«قرآن کریم»بود و به واسطه ی توان مندیش دراداره ی امور خانه وخانواده مورد وثوق کامل همسرش قرار داشت،ازابتدای تابستان سال 1325ه ش /1365ه ق/1946م اورا همه روزه با طلوع خورشید به همراه دو دختر دیگرش«زهرا»و«فاطمه»ازخیابان خاکی« هلوی (ملّت فعلی) »درمیانه ی شهر درحدّ فاصل فلکه ی«ابوعلی سینا(بوعلی سینا)»تا«فلکه ی آبی(شاهپور،دوازده محرم)»عبور مي داد تا آنان را به مکتب خانه ی«ملّا باجی  حاجیه بی بی بیگم(مادردکترمحمّد رضا سلطان پور دهکردی)»جهت فراگیری رو خوانی«قرآن کریم» برساند.

 درآن هنگام بسیاری از خانواده ها اعتقاد راسخ به فراگیری قرائت«قرآن کریم»توسط فرزندانشان درمکتب خانه های معدود به یادگار مانده ازشیوه ی تعلیم و تربیت گذشته داشتند،آموزشی که بر پایه ی حفظ کردن صورت حروف استوار بود.                           

این روند تاروزپنج شنبه 1/ 7/ 1327 ه ش/ 19/ 11/ 1367ه ق/23/ 9/ 1948م برای«جمیله»ادامه داشت تا مقدّمات ثبت نام وی دردبستان دخترانه ی«پروین شهرکرد( دهكرد)»که به مدیریّت خانم«بتول راسخی»ودرهمان فضای قدیمی ولی اصلاح شده ی دبستان«مباركه ي بختیاری دهکرد(شهرکرد)»وسپس دبستان«جامی»تشکیل شده بودفراهم آمد.                                                   

دبستان«پروین»در آن هنگام  دارای ده اتاق  با مرکزیّت دفتر مدیر ومعلمان،حیاطی سنگ فرش شده با حوضی نقلی بود که همیشه یک دارام فلزی(ظرف بشكه مانند حلبي)با شیربزرگش ایستاده برلبه ی آن وظیفه ی  سیرابی بچّه ها ی همواره تشنه و شلوغ  رابرعهده داشت.به واسطه ی جدیّت  مدیره اش ومعلّمینی چون روان شاد مرحومه«انیس جناب»درانجام امور و زحمات«مشهدی رضا(مش رضا) »بابای پیر مدرسه اگرچه  اين دبستان از جهت ساختمانی،کهنه می نمود امّا ازنظر نظم ونظافت حرف اوّل را برای گفتن داشت.

دانش آموزان دختر با روپوش های خاکستری هرروز صبح درست وقتی ساعت هشت را نشان می داددر حیاط مدرسه با برخواستن صدای زنگ آهنی  نصب شده در ایوان،صف بسته و اگرهوا مساعدت می کرد پس از ورزش صبح گاهی کوتاهی در سکوتی فراهم آمده ازجذبه ی حضور مدیر و ناظم با صفوف منظّم به کلاس های خود عزیمت می کردند تامعلّمینشان از راه برسند،درس هایشان را شروع کنند و تا آغاز زنگ تفریح لحظه ایی فرصت نه به خودشان بدهند و نه به آنها.

اوقات بهشتی  زنگ تفریح بی بدیل بودند به خصوص که با صرف مشتی نخودوکشمش،گردو بادام،گندم بو داده،یا غازی نان و پنیری که در جیب بچّه ها  ازصبح با محبّت مادری جا خوش کرده بودندهمراه می گردیدند. دقایقی که نمی شد باهیچ موهبتی در دنیا  آنها راعوض کرد،به خصوص که با  تعارف دوستان برای شریک شدن درخوردنی های آنان همراه شده باشد.

 

کلاس های آن وقت ها  بدون هیچ برنامه ی اضافه ایی،هیچ ابزار کمک آموزشیی وهیچ کتابی درآن ها ،به جز کتاب های درسی بودند.اگر چه با توجّه به این که خیلی از دانش آموزان با رسیدن به سال ششم ابتدایی ترک تحصیل کرده و ادامه ی درس خواندن برای آن ها به دلیل شرایط خاصّ خانوادگیشان متصوّر ومیسّرنبودبا حضورمدرسی از«اصفهان»کلاس آشپزی مختصری برای ششمی ها درحدّ رفع تکلیف و ارائه ی گزارش به بالاتر تشکیل می گردیدکه به رغم لحظات شادی که برای بچّه ها فراهم می کردچندان دربهبود کیفی زندگی آنان موثر نبود.

 

«جمیله»پایه ی  اوّل تحصیلات خود رانزدخانم«رحمانی»آغاز کرد معلّمی سخت کوش و پر تلاش.در آن ایّام تدریس خوش نویسی دبستان نیزبرعهده ی روان شاد«عبّاس علی حکیم آذرچالشتری دوشنبه10/ 10/ 1279 ــ سه شنبه12/ 9/ 1336ه ش/9/ 9/ 1318 ـ10/ 5/ 1377ه ق/31/ 12/ 1900ـ3/ 12/ 1957م،مدفون درآرامستان«بهشت دو معصوم شهركرد(دهكرد))»»قرارداشت که درنگارش زیبای خطوط«ایرانی و اسلامی»درمحل شهره بود.

سر مشق ها معمولا تکراری بودند و از بین این جملات انتخاب می شدند:

«هرکه آمد عمارتی نو ساخت

رفت و منزل به دیگری پرداخت».

 ویا:

«هرکه سرمایه از ادب دارد».

هم چنین:

«زارباب ادب دریاب آداب».

 

یا آن که:

«دانا ادب دارد‌«.

و از همه معروف تر:

«توانا بودهرکه دانا بود

زدانش دل پیر برنا بود».

 

دانش آموزان موظّف بودند علاوه برانجام تمرین در کلاس درس و زیر نظر استاد که بیش تر وقتش به تراشیدن قلم درشت های شکسته و معیوب می گذشت هرشب در خانه یک صفحه به صورت درشت نویسی از روی  سرمشق و یک صفحه به شکل ریز نویسی از روی درس جدید کتاب«فارسی»خود تهیه کرده و بدون لک و پیس و خط خوردگی به روئیت آقا برسانند. البتّه در ایّام تعطیلات عید«نوروز »که ازبیست و نهم اسفند تا چهاردهم فروردین ماه هرسال آغاز می گردید هم این قاعده حفظ می شد و نگارش مشق براساس سهمیه ی شبانه هم چنان لازم بود انجام شود.                                   

درآن روزگار معمولا بچّه ها لوازم موردنیاز برای خوش نویسی و به طور کامل نوشت ابزار خودرا در آن هنگام از دکان«آمیرزا جواد صافی»معروف به«آ میرزا جواد صحّاف»که درکوچه ی«لحاف دوزها»درنزدیکی مدرسه ی«علمیّه ي امامیه(مدرسه ي آبی)»وبقعه ی«حلیمه وحکیمه خاتون»قرارداشت  خریداری می کردند.پیرمردی با ذوق و خوش مشرب و با سلیقه که اصلا اهل« اصفهان»بودوسال ها دراین محل به کتابفروشی،صحافی اوراق و جزوات و تهیه وفروش انواع کاغذ،قلم،مرکب،جوهر،دوات ولیقه اشتغال داشت.

انجام تکالیف منزل درنبودهیچ وسیله ی سرگرم کننده ی وپر کننده ی اوقات موجودهمیشه پس ازورود بچّه ها به خانه آغاز شده وتا پاسی از شب در زیر سوسوی نورچراغ نفتی گردسوز،فانوس(مرکبی) و بعدهازنبوری(چراغ طوری،چراغ توري)ادامه داشت. تکالیفی که دقّت در تمیزی و باسلیقه نوشتنشان همواره جزیی از نظارت مادر خانواده بود که مشوّقانه و به دور از تحکّم و سخت گیری های دل زننده انجام می شد.مادری که به سرانگشت تدبیردر غیاب پدر زحمت کش خانواده که به کار پر زحمت شبانه روزیش مشغول بود تلاش می کرد تا باهمّت کودکانش آتیه ی بهتری را برای آنها رقم بزند.                                                                                   

 

پس ازپایان یافتن تحصیلات ابتدایی درخردادماه سال1334 ه ش/شوّال المکرّم 1374ه ق/ می1955م همراه با هفت تن دیگر از هم كلاسي هامثل سرکار خانم ها«ریاحی،شکفته، رئیسی،عقیلی ونجفي»دوران تحصیل سیکل اوّل دبیرستان توسط خانم«بنی طالبی دهکردی»دردبیرستان«سیّدکمال الدین نوربخش دهکردی»تاسیس شده در نزدیکی چهارراه «فصیحی(امام صادق)شهرکرد (دهکرد)»به مدیریّت مینوی روان«لطیف گشنیز جانی»فراهم شد که تا پایه ی اوّل سیکل دوّم متوسطه درشعبه ی(رشته ی)ادبي تحت آموزش های معلّمین فداکاری چون خانم«جاوید»معلّم«زبان وادبیات انگلیسی»و«سیّدباقر صادقیان دهکردی(آقا باقر صادقیان)»که تدریس ریاضیات را از سال ششم  ابتدايي به بعد در مدارس«شهركرد(دهكرد)»برعهده داشت ادامه یافت.دراین هنگام به واسطه ی عدم توجّه کامل و کافی به امر تحصیل دخترخانم ها از سوی خانواده ها که باعث قلّت متقاضیان تحصیل در دبیرستان دخترانه بود برخی ازدانش آموزان این آموزشگاه ازتحصیل انصراف داده و برخی نیز به «اصفهان»قطب فرهنگی مجاورمنطقه مهاجرت نمودندکه این موضوع باعث گردیدتاخانم«بنی طالبی دهکردی» به اصرارمادرخویش مبنی بر لزوم ادامه ی تحصیل تاحصول به نتیجه غایی،تغییر رشته داده و به صورت متفرّقه درمنزل به فراگیری دروس مربوطه تحت آموزش های معلّم اندیش مند آقای«خدادادسقایی دهکردی پرداخته ودرامتحانات پایان سال تحصیلی همراه با دانش آموزان دبیرستان پسرانه ی«شاهپور(شهیددکترمحمّد حسینی بهشتی)شهرکرد(دهکرد)»درمعیّت مادر فداکار خویش شرکت جوید.                                                                                                       

اگرچه عدم دسترسی به منابع  کمک آموزشی و معلّمین متفاوت جهت دروس مختلفی که می بایست مورد مطالعه قرار داده شود خودسختی های فراوان دیگری را دراین مسیربه وجود می آوردکه درکنار حرف و نقل های آشنایان مبنی بر عدم لزوم تحصیل برای دختر خانم ها در صورت نبود اراده ی ایشان و نیز همّت مادر بزرگوارشان خود به تنهایی کافی بودند تا سدّ محکمی در استمرار تحصیلات ایشان به حساب آیند.

 

با دریافت قبولی سال سوّم متوسطه خانم«بنی طالبی دهکردی»باهمّت معلّم خویش آقای«خدادادسقایی دهکردی»و روان شاد«عبّاس علی رفیعیان بروجنی»مدیرکلّ وقت«آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری»درامتحانات متفرّقه ی  نهایی سال دوازدهم(چهارم)متوسطه ی رشتهی (شعبه)طبيعي در«اصفهان»ثبت نام نموده  و به همراه مادروبرادر خویش آقای «غلام رضا بنی طالبی  دهکردی»به آن شهرعزیمت و با استقراردرمنزل خواهر بزرگ تر خویش که ساکن«اصفهان»گردیده بود خویش را برای انجام امتحانات یاد شده آماده نماید.

درآن روزگار تنها وسیله ی نقلیّه جهت تردد به «اصفهان»مینی بوس کوچکی بود که به صورت یک روز در میان،بین«شهرکرد(دهکرد)»و«اصفهان»از طریق جادّه ی شوسه ی«شهرکرد(دهکرد)— فرخ شهر(قهفرخ)ـــ سفید دشت ـــ مبارکه ـــــ اصفهان»تردد می نمود.سفری که چندین ساعت به طول می انجامید .

امتحانات متفرّقه درآن ایّام زیرنظراساتیدی چون  آقايان«دکتربرجيان،دكترماكويي،دايي جواد،فردهان،ذكري،داوري، درخشان،بديعي،فقيهيان،عريضي،ميرزماني،جهاد اكبر،مهراب نيا، شوشتريان،عجميان»وخانم«آيدين»بانهایت دقّت و سخت گیری انجام می پذیرفت تا نتیجه ی سال ها تلاش مادر ی دل سوز،پدری صبور و خانواده ایی علاقه مند را با صدور مدرک پایان تحصیلات متوسطه جهت ایشان درآبان ماه سال 1341ه ش/جمادی الاوّل 1382ه ق/اکتبر1962م به عنوان اوّلین دخترخانم دیپلمه از«چهارمحال و بختیاری»به ارمغان آورد.                                                              

پس از دست یابی سرکارخانم«بنی طالبی»به این مهم  ایشان درسال 1342ه ش/1383ه ق/1963م در امتحانات ورودی«دانش سرای تربیت معلّم دخترانه ی اصفهان» واقع درخیابان«آذر»آن شهرشرکت کرده و پس ازگذرانیدن دوره ایی یک ساله از سال 1343 ه ش/1384ه ق/1964م با حقوق ماهیانه ی چهار صدو پنجاه تومان به عنوان آموزگار کلاس ششم  ابتدایی دبستان«پروین شهرکرد(دهکرد)»که خود روزگاری دانش آموز آن بود به استخدام«آموزش و پرورش چهارمحال وبختیاری» در آمده و اگرچه پس از آن (به منظور رسیدگی هرچه بیش تر به امور خانه و خانواده) به مدّت یازده سال  درپایه ی اوّل،هشت سال پایه ی در دوّم و ده سال به عنوان معاون  دبستان دخترانه ی«جلال الدین شهرکرد(دهکرد)»طی طریق فرهنگی  نمودند با این همه همواره به عنوان معلّمی عاشق آموزش نونهالان  که دغدغه ی فراگیری شاگردانش او را لحظه ایی آرام نمی گذارد شناخته شد.

درروز پنج شنبه 11/ 4/ 1343ه ش/21/ 2/ 1384ه ق/2/ 7/ 1964م زمینه ی  ازدواج ایشان با یکی ازدبیران ارج مند «شهرکرد(دهکرد)»بهشتی روان«محمّد میرزائیان دهکردی(دوشنبه11/ 8/ 1383- یک شنبه11/ 8/ 1314ه ش/18/ 9/ 1325- 6/ 8/ 1354ه ق/1/ 1/ 2004-3/ 11/ 1935م،مدفون درآرامستان«بهشت دو معصوم شهركرد(دهكرد))»»دبیرسرشناس درس زیست شناسی فراهم آمد که ماحصل این پیوندسه فرزند به نام های دکتر«بهزادمیرزائیان دهکردی»(استاد برق دردانشگاه صنعتی  اصفهان)ودکتر«بهناز»ودکتر«بهنوش میرزائیان دهکردی»(پزشک در«شهرکرد(دهکرد)»)بوده است که همواره از دقّت فراوان در امر تربیت اخلاقی وعلمی به تاسی ازشیوه ی حسنه ی رفتارومنش خانواده ی مادری برخوردار بوده اند.(1)

 

خانم«جمیله بنی طالبی دهکردی»راباید معلّمی دانست تلاش گر که همانند بسیاری دیگر از همکاران فرهنگیش شادی خود را در قبولی طاعت  سال ها توّجه به امر آموزشش از سوی ایزد منان  دانسته است.  

 

تهيه و تنظيم:«بابك زماني پور»،

 

شهرکرد،چهاردهم مهرماه1388ه ش».

 

پی نوشت ها:

 

 (1)ازآنجا که می توان همواره خط سترگ تربیت یافتن براساس مهر مادری را دارای استمراردایم دانست نوادگان این معلّم ارجمندنیز اززمره ی دانش آموزان امروز،دانشجویان فردا ودانشمندان آینده ی این مرزو بوم محسوب می گردند،که از آن جمله می توان آقای امیرفروتن متوّلد نیمه شب چهارشنبه دوازدهم شهریورماه سال 1382ه ش/ششم رجب المرجب1424ه ق/سوّم سپتامبر2003م،فرزنددکتربهنوش میرزاییان دهکردی را معرّفی نمودکه به واسطه ی روح جستجوگرش اورا می توان از دانش آموزان پژوهشگر معاصرمحسوب نمود،که آتیه ی علمی سترگی با توّجه به مطالعه ی فراوان وبدون وقفه ایی  که در دست انجام دارددرانتظار او می باشد.

خواندن 831 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
K2_NEWS_NUMBER_CUSTOM 352

تصاویر منتخب

cache/resized/0c5748ca6c0e01a5ce6bb131f29fce92.jpg
بهترین مکان دنیا   یادی از گذشته کتابهای قدیم
cache/resized/12321a69d83e907b31596d1a70de700c.jpg
شهید رحمان استکی مسئولیت‌ها: آموزگار
cache/resized/60040d169d182bda9a5835255964ecbd.jpg
درس معلم ار بود زمزمه ی محبتی جمعه به مکتب آورد
Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family