هم چنان که دانشآموزان در درس علوم تجربی میآموزند که اين علوم چه ويژگیهايی دارند و شيوهي پژوهش در علوم تجربی چيست در درس تاريخ نيز بايد بياموزند که دادههای تاريخی چگونه فراهم میآيندو شيوهی پژوهش در تاريخ چيست. هم چنين، بايد شرايطی فراهم کرد که آنها شيوهی پژوهش در تاريخ را با کارورزی بياموزند، چنانکه در درس علوم تجربی از آنها خواسته میشود خودشان فرضيه داشته باشند و برای ارزيابی آن به آزمايش بپردازند. به سخن ديگر، همانگونه که انديشهورزی تجربی ارزشی بيش از يافتههای تجربی دارد، انديشهورزی تاريخی نیز بايد جايگاهی برتر از دانستنیهای تاريخی داشته باشد.
آيا انديشهورزی تاريخی از به يادسپاری انبوهی از دادههای تاريخی به دست میآيد يا از برانگيختن پرس شگری در دانشآموزان؟
آيا باید برخی برداشتهای تاريخی را چونان واقعیّت به ذهن دانشآموزان فروکنيم يا به آنها بياموزيم چگونه از دادههای تاريخی برای پشتيبانی از پاسخها و برداشتهای خودکمک بگيرند؟
آيا از آنها بخواهيم که انبوهی از نامها، جاها، رويدادها و روزشمارها را به ياد داشته باشند؟ يا کندوکاو در سندهای تاريخی را بياموزند؟
آياباید آنها را در همان کتاب درسی بايستانيم،يابه آنان بياموزانيم که چگونه از آثارواشیا موزه ایی، نقاط تاريخی، کتابهای مرجع، دادههای آماری و بسياری منابع ديگر میتوان برای شناخت تاريخ کمک گرفت؟
بیگمان دادههای تاريخی بنيان پژوهش در تاريخ هستند،امّا انديشهورزی در تاريخ چيزی فراتر از به يادسپاری اين دادهها است.
انديشهورزی تاريخی به فراهم کردن فرصتهايی نياز دارد که دانشآموزان گزارشهای تاريخی، برداشتها و استدلالهای خودشان را پديد آورند. میتوان از آنها خواست دربارهی موضوعهای تاريخی به نگارش مقاله بپردازند، گفتوگوهای کلاسی داشته باشند يا برداشتهای ديگران را نقد کنند. چه بهتر که چگونگی برخورد انديشهبرانگيز با سندهای تاريخی را بياموزند و دريابند که پژوهش گران تاريخ چگونه به بررسی سندها میپردازند. آنها بايد بياموزند که تاريخپژوهان راستين چگونه يک موضوع تاريخی را تحليل میکنند و ديدگاههای خود را بر پايهی بررسی سندهای گوناگون استوار میکنند. آيا بهتر نيست که فرصتهايی فراهم آوريم تا دانشآموزان چنين مهارتهايی را خودشان با کارورزی بياموزند؟
بر این اساس درادامه استانداردهای آموزش تاريخ در زمينهی مهارتهای انديشهورزی تاريخی بر پايهی سندی که هزينهی پژوهش گسترده ی آن را «وزارت آموزش ايلات متحده ی آمریکا» و «موقوفهی مطالعات علوم انسانی» آن کشور فراهم آورده بودندواز سوی«مرکز ملّی تاريخ در مدارس ايالات متحدهی آمريکا» منتشر شده است، معرفی میشود.اين مرکز از پشتيبانی «دانشگاه کاليفرنيا- لسآنجلس» راهنمايی« شورای ملّی استاندارهای تاريخ» آن کشور بهرهمند است. ويرايش نخست اين سند پس از کوشش چهار سالهی گروهی بزرگ از صدها معلّم برجستهی آموزش تاريخ، استادان برجستهی تاريخ دانشگاههای گوناگون، کارشناسان مطالعات اجتماعی، نمايندگانی از سازمانهای آموزشی و پژوهشی، گروههای مردمی علاقهمند، پدران و مادران و شهروندان پشتيبان آموزش تاريخ، در سال 1996م/1375ه ش/1417ه ق آماده و منتشرگردیده است.
مهارتهای بنيادی انديشهورزی تاريخی:
برای اينکه دانشآموزان شناخت ژرفتری از تاريخ پيدا کنند، دستکم پنج مهارت بنيادی انديشهورزی تاريخی بايد در آنها پرورش داده شود:
1- انديشيدن گاهشمارانه.
2- درک مطلب تاريخی.
3- تحليل و تفسير تاريخی.
4- توانايیهای پژوهش تاريخی.
5- تحليل مسأله و تصميمگيری.
هرچند اين مهارتها را در پنج دستهی جداگانه قرار دادهاند، به راستی جدا از هم نيستند و یک ديگر را پشتيبانی میکنند. برای مثال، برای دريافت بهتر از يک متن تاريخی چه بسا نياز باشد رويدادهای گزارش شده در آن متن با ترتيب گاهشمارانه کنار هم چیده شوند و چه بسا يک ترتيب گاهشمارانه تحليل تازهای به دست داده ويا پژوهش گر را برای يافتن سندهای بيشتر راهنمايی کند. هرچند ممکن است برخی سندهای تاريخی به پرورش يکی از اين مهارتها بيشتر کمک کنند، امّا تحليل درست يک موضوع تاريخی به همهی اين مهارتها نياز دارد. بنابراين، آموزش گران هنگام طراحی برنامهی درسی يا آماده کردن طرح درس بايد به تمرينهايی بينديشند که همهی اين مهارتها را در دانشآموزان پرورش بدهند.
1- انديشيدن گاهشمارانه :
انديشيدن گاهشمارانه را قلب استدلال تاريخی میدانند. دانشآموزان بايد بتوانند از مهارتهای رياضی خود برای اندازهگيری سال، دهه، سده و هزاره، بهره بگيرند و فاصلهی زمانی ميان يک رويداد با آغاز يک گاهشماری برای نمونه، چند سال پيش از«ميلاد حضرت عیس مسیح(ع)»ویاچندسال پیش از«هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکّه به مدینه» را تعيين کنند. هم چنين بايد بتوانند هنگام خواندن يک متن تاريخی، رويدادهای مهم آن را در يک گاهشمار کنار هم بچينند. آنها بايد دورههای تاريخی را بشناسند و دريابند که چگونه يک دورهی تاريخی میتواند زمينهساز يک دورهی ديگر باشد. اگر دانشآموزان بدانند رويدادها در چه هنگامی و به چه ترتيبی رخ دادهاند، می توانند به ارتباط ميان آنها پی ببرند و رابطهی علّت و معلول را توضيح دهند. بنابراين، انديشيدن گاهشمارانه میتواند چهارچوب ذهنی برای سازماندهی به انديشههای تاريخی فراهم کند.
استانداردها دراندیشیدن گاه شمارانه درهنگام آموزش تاريخ به دانش آموزان عبارتندازآن که :
الف- وقتی گاهشمارانه میانديشند، پس میتوانند زمان گذشته،اکنون و آينده را از هم بازشناسند.
ب- ساختار زمانی يک روايت يا داستان تاريخی را شناسايی کنندوآغاز، ميان و پايان يک روايت را بشناسند که بخش پايانی آن میتواند پیآمد بخش آغازين دیگری باشد.
پ- هنگام نوشتن روايت تاريخی، برای آن، ساختار زمانی پیريزی کنند،روايت خود را از يک آغاز به پيش ببرند ،سرانجام به يک پايان يا پیآمدها برسند،يا از يک موضوع، مساله يا رويداد به عقب بازگردند تا ريشههای آن را توضيح داده و چگونگی گسترش آن را در گذر زمان شرح دهند.
ت- زمان را بر پايهی تقويمهای گوناگون اندازه گرفته ،يک زمان خاص را به صورت روز، هفته، ماه، دهه، سده و هزاره از آغاز يک تقويم محاسبه کنند.
ث- دادههای گنجانده شده در گاهشمارها را تفسير کرده، گاهشمار بسازندوهنگام خواندن روايت تاريخی، رويدادهای آن را بر پايهی ترتيب زمانی که رخ دادهاند ثبت کنند.
ج- الگوهای توالی و تداوم تاريخی را که تحولاتبراساس آنها آنها رخ میدهندرا بازسازی کرده واين الگوها را برای توضيح پيوستگی تاريخ و سير تحولات آن به کار گيرند.
. چ- انواع دورهبندیها را با هم مقايسه کنندودريابند که تقسيمبندی دورههای تاريخی بر چه پايهای انجام میشوند
2- درک مطلب تاريخی :
برای اين که دانشآموزان دريافت بهتری از روايتهای تاريخی يا داستانهای تاريخی داشته باشند،بايد توانايی خواندن خيالانگيز را در آنها پرورش داد.آنان بايد بتوانند از لابهلای نوشتهها وگاه تصويرها، به ويژگیهای انسانی افراد و گروههای درگير در رويدادهای تاريخی، مانند انگيزهها، ارزشها، غرضها، دودلیها، انديشهها، بيمها، اميدها، توانايیها و سستیها، پی ببرند. بايد بتوانند گذشته را از دريچهی چشمان و تجربهی کسانی که در آن دوره میزيستند، توصيف کنند. بايد بياموزند که گذشته را به زمان اکنون نياورند و بر پايهی ارزشهای امروزی دربارهی آن داوری نکنند، بلکه خود را به گذشته ببرند و زمينههای تاريخی رويدادها را در نظر بگيرند. خواندن تاريخ با چنين ويژگی به توان مندی در درک مطلب نياز دارد.
استانداردهادردرک مطلب تاریخی درهنگام آموزش تاريخ به دانش آموزان عبارتندازآن که چون دريافت عميق از منابع تاريخی دارند، پس میتوانند:
. الف- نويسنده يا منبع يک روايت يا سند تاريخی را شناسايی کنند
ب- مفهوم دقيق روند تاريخی ،افراد درگير در رويداد،آن چه رخ میدهد، جايی که رخ میدهد، رويدادهايی زمينهساز و رويدادهای پیآمد را شناسايی و بازسازی کنند.
پ- پرسش يا پرسشهای اصلی روايت تاريخی را شناسايی کنندتا بفهمند يک روايت تاريخی چه هدفی دارد،با چه نگرشی نوشته شده است و میخواهد خواننده را به چه دورنمايی برساند.
ت- بين واقعيّتهای تاريخي و تفسيرهای تاريخي فرق بگذارند.زیرا اگرچه اين دو به هم مربوط هستند، امّا واقعيّتهای تاريخی که يک تاريخنگار گزارش میکند،گزينش وی از رويدادهايی است که به نظرش از رويدادهای ديگر مهمترهستند.
ث- روايتهای تاريخی را با پرواز خيال بخوانند تا بتوانندانگيزهها، ارزشها، غرضها، دودلیها، انديشهها، بيمها، اميدها، توانايیها و سستیهای افراد يا گروهها را از درون روايت های تاريخی بيرون بکشند.
ج- چشماندازهای تاريخی را درک کرده و گذشته را از دريچهی چشمان کسانی که درمتن آن بوده اند، توصيف کنند و بر پايهی ارزشهای امروزی دربارهی گذشته داوری نکنند، بلکه زمينههای تاريخی رويدادها را در نظر يگيرند.
چ- دادههای تاريخی را روی نقشه منتقل کنندتا بتوانندبر پايهی موقعيّت جغرافيايی رويدادهای تاريخی، فاصلهها و مسيرها، ويژگیهای طبيعی وساختههای انسانی در آن موقعيّتها به ارزيابی اطلاعات پرداخته يا اطلاعات تازهای به دست بیاورند.
ح- از دادههای ديداری و آماری مانندنمودارها، جدولها و سازماندهندههای گرافيکی برای ارزيابی اطلاعات آمده در روايتهای تاريخی يا به تصويرکشيدن آنها کمک بگيرند.
خ- از منابع ديداری، شنيداری و ادبی نظیرعکسها، نقاشیها، کاريکاتورها، طرحهای معماری، رمانها، شعرها، نمايشنامهها و موسيقیها برای ارزيابی يا شرح موشکافانهی اطلاعات آمده در روايتهای تاريخی کمک بگيرند.
3- تحليل و تفسير تاريخی :
دانشآموزان بايد دريابند که تاريخنگاران بسته به اينکه چه واقعيّتهای تاريخی را در روايتهای خود میگنجانند و چگونه آنها را تفسير میکنند، با هم تفاوت دارند. نبايد آنها را وادار کنيم که همواره در جستوجوی «يک پاسخ درست» باشند، بلکه بايد فرصتی فراهم کنيم که با ديدگاههای متفاوت آشنا شوند و به ارزيابی استدلالها بپردازند. آنها بايد فرضيههايی را که ريشه در سندهای تاريخی دارند از ديدگاههای گيرا و پرشور امّا دور از سندهای تاريخی جدا کنند. هم چنين، بايد بياموزند که چگونه سندهای نويافته به تقويّت تفسيرهای موجود يا پيشنهاد تفسيرهای تازه میانجامند. بنابراين، مطالعهی تاريخ فقط به يادسپاری پاسخها نيست، بلکه مهارت در ارزيابی پاسخها و رسيدن به پاسخهای ديگر است.
استانداردهادرتحلیل وتفسیرتاریخی درهنگام آموزش تاريخ به دانش آموزان عبارتند ازآن که :
الف- ديدگاهها، ارزشها، شخصيّتها، رفتارها و نهادهای متفاوت را با هم مقايسه کنند.
ب- ديدگاههای متفاوت مردمان گوناگون را در نظرگرفته وبه انگيزهها، باورها، گرايشها، بيمها و اميدهای متفاوت مردمان گذشته توّجه داشته باشند.
پ- رابطهی علّت و معلولی را تحليل کرده،رابطهی چند علّتی را در نظر بگيرند و به اهميّت فرد در تاريخ، اثرگذاری انديشهها، گرايشها، باورها، رويدادهای تصادفی و رفتارهای نامعقول بر پيدايش واقعيّتهای تاريخی توّجه بکنند.
ت- دورههای تاريخی ومناطق را مقايسه کرده مسایل پايدار و هميشگی را تعريف کرده و پيشرفتهای درازمدّت را که از مرزهای منطقهای و زمانی میگذرند، شناسايی کنند.
ث- اظهارات نامستند را از فرضيههايی که ريشه در سندهای تاريخی دارند، بازشناسند.
ج- روايتهای تاريخی را مقايسه نموده و شباهتها و تفاوتهای آنها را دريايند.
چ- استدلالهای مربوط به حتمّيت تاريخی را به چالش بکشندودر این مسیرنمونههايی از احتمالهای تاريخی بياورند و بررسی کنند که چگونه گزينههای ديگر میتوانسته به پیآمدهای متفاوت بينجامد.
8ح- تفسيرهای تاريخی را گذرا و تغييرپذير به شمار آورندتادريابند که با آشکار شدن اطلاعات جديد،چه سخنان تازهای به گوش میرسد وچه تفسيرهای تازهای مطرح میشود.
خ- مجادلههای اصلی ميان تاريخنگاران را ارزيابی کنند. (تفسيرهای متفاوت را با هم مقايسه کنند.
د- دربارهی تاثير گذشته فرضيه داده ودربارهی محدوديّتها و فرصتهايی که تصميمهای گذشته به بار آوردهاند، گمانهزنی داشته باشند.
4- توانايیهای پژوهش تاريخی :
شورانگيزترين بخش انديشهورزی تاريخی اين است که دانشآموزان به تاريخپژوهشی و تاريخنگاری بپردازند. میتوان با تعريف يک مسأله يا چند پرسش، آنها را به سوی منابع گوناگون رهنمون شد تا خودشان به بررسی سندهای تاريخی بپردازند. بايد به آنها فرصت داد که تفسيرهای کتاب درسی را به چالش بکشند، پرسشهای تازهای دربارهی رويدادها پيش بکشند که در کتاب مطرح نشده است و با ديدگاههای ديگر که جايی در کتاب درسی ندارند، روبهرو شوند. با اين کارورزی تاريخی است که درمیيابند چرا تاريخپژوهان همواره به تفسير دوبارهی گذشته میپردازند و چرا تفسيرهای جديد نه فقط دراثر آشکار شدن سندهای جديد،بلکه از بازانديشی در سندهای قديمی نيز بروز میکنند.
استانداردها در توانايیهای پژوهش تاريخی درهنگام آموزش تاريخ به دانش آموزان عبارتند ازآن که :
الف- پرسشهای تاريخی را در برخورد با سندهای تاريخی پیريزی کنند.
ب- دادههای تاريخی را از منابع گوناگون مانند کتابها، مجلهها، عکسهای تاريخی،گزارش شاهدان، فيلمهای مستند، آثارواشیاتاریخی، موزهها، سرشماریها، سندهای ماليات، بررسیهای آماری و شاخصهای اقتصادی به دست آورند.
پ- دادههای تاريخی را درزمينههای اجتماعی، سياسی و اقتصادی که دادهها براساس آنها پديد آمدهاند، آشکار ساخته، منبع دادهها را برای اعتبار، مرجع بودن، درستی، هم خوانی درونی و کامل بودن، ارزيابی نموده، جانبداریها، کجتابیها و تبليغات از راه حذف، سرپوشگذاری يا اختراع واقعيتهای تاريخی را شناسايی و ارزيابی نمایند.
ت- شکافها را در سندهای موجود شناسايی کرده ،دانش خود از زمينههای اجتماعی، سياسی و اقتصادی و چشماندازهای زمان و مکان برای پرکردن خلّاقانه و قياسی اين فاصلهها به کار گرفته و تفسير تاريخی منطقی خودرا بازجويی کنند.
ج- تحليل کمیّتی(مقداری) را به خدمتگرفته وموضوعهايی مانند تغيير در اندازه و ترکيب خانواده، الگوهای مهاجرت، پراکنش ثروت و تغييرهای اقتصادی را بررسی نمایند.
چ- از تفسيرها با سندهای تاريخی پشتيبانی کرده و به جای اظهارات سادهانگارانه به استدلالهای مستند و منطقی دست يابند.
5- تحليل مسأله و تصميمگيری :
دانشآموزان در فعّاليّتهای تحليل مساله و تصميمگيری به طور مستقيم در مرکز تنگناهای تاريخی و موضوع دقيقههای بحرانی قرار میگيرند. رويارويی بامسایل و گرفتاریهای ناشی ازاين دقيقهها، تحليل انتخابهای ديگر، ارزيابی پیآمدهايی که انتخابهای ديگر ممکن است به بار آورند، مقايسهی آنها با پیآمدهای انتخابهايی که برگزيده شده اند، فعّاليّتهايی هستند که درگيرشدن عميق دانشآموزان را در اين رويدادها به همراه دارند.در اين فعّاليّتها بايد به شناسايی مقدّمات تاريخی بپردازند، سود و زيان انتخابهای گوناگون را بسنجند و آنها را از نظر ارزشهای اخلاقی ارزيابی کنند. بنابراين،اين فعّاليّتها میتوانند توان مندیهای ضروری برای تصميمگيری در جامعههای مردمسالار امروزی رانیز در دانشآموزان تقويت کنند.
استانداردها در توانايیهای تحلیل مساله درهنگام آموزش تاريخ به دانش آموزان عبارتند ازآن که :
الف- مسألهها و دشواریهای گذشته را شناسايی کرده وگرايشها، ارزشها، چشماندازها و ديدگاههای افراد درگير در هر موقعيّت را تحليل کنند.
ب- شواهد شرايط مقدّماتی را محاسبه وعوامل جاری سهيم در گرفتاریهای معاصر و روندهای متفاوت را تحليل کنند.
پ- مقدّمات تاريخی مرتبط را شناسايی وآنها را از مقدّمات نامناسب و نامربوط با مسألههای معاصر تمايز دهند.
ت- روندهای متفاوت را ارزيابی واطلاعات موجود در آن زمان را از نظر ملاحظات اخلاقی، علاقههای کسانی که از آن تصميمات اثرپذيرفته اند و پیآمدهای کوتاه مدّت،میان مدّت و درازمدت هر يک را فرابگیرند.
ث- وجوديک موقعيّت يا روند را در يک مسأله بررسی کرده وماهيّت مسأله و عوامل اثرگذار بر مسأیل را شناسايی و راهحل های پذيرفتنی را از ميان گزينههايی که به دقّت ارزيابی شدهاند، انتخاب کنند.
ج- پيادهسازی يک تصميم را ارزيابی و موقعيّت، نفوذ و تقدّم هر بازيگر درگير را برآورد نموده و جنبههای اخلاقی تصميمات،هزينهها و سود وزیان های هریک راازچشماندازهای متفاوت،ارزيابی نمایند».(1)،(2)
پی نوشت ها:
(1)حسن سالاری http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=6.116.1043.fa
(2)ویرایش:بابک زمانی پور.
مفاخر و مشاهیر استان
مطالب تصادفی
چه کسی آنلاین است؟
ما 703 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
راهبردهایی از آموزش و پرورش نوین/3
دانشآموزان از تاريخ چه بايد بياموزند؟
«دانشآموزان از تاريخ چه بايد بياموزند؟
کمترين چيزی که دانشآموزان از درس تاريخ لازم می باشد بياموزند، اين است که تاريخ چيست؟
و تاريخپژوه کيست؟
منتشرشده در
راهبردهایی برای آموزش وپرورش نوین