×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 529
چاپ کردن این صفحه

خاطرات/ بابک زمانی پور

یاد ایامی که مرغ آروز ، بر بساط ابرها پر می گرفت...

یکشنبه, 20 -2669 20:23 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

«يادايّامي که مرغ آرزو بر بساط ابرها پر مي گرفت...».
ازنوزدهم فروردين ماه سال 1385ه ش/نهم ربيع الاوّل 1427ه ق/هشتم آوريل 2006م به عنوان«کارشناس مسوول روابط عمومي سازمان(اداره ي)کلّ آموزش وپرورش  وپرورش چهار محال و بختياري»هم  زمان با«اداره ي گنجينه ي آموزش و پرورش چهار محال و بختياري»که البتّه  مدّتي قبل تروازهفتم مردادماه 1382ه ش/ بيست ونهم جمادي الاوّل1424ه ق/بيست ونهم ژوئيه ي 2003م آغاز شده بود،مشغول خدمت گرديدم.


 



 يعني داراي دو سِمت اداري و دو مسووليت هم زمان شدم که البته لازم است در همين جا جهت استحضار اهل حق و حقوق متذکّر گردم  تنها همان يک حقوق معلّمي خودرا که البته داراي کاهش هم شده بوددريافت مي نمودم،که خوب البته لازم هم مي آمد اين چنين باشد تا«قانون ممنوعيّت چند شغله بودن» که البته معناي صحيح آن«ممنوعيّت دريافت چند حقوق»بايد تلّقي گرددشامل اينجانب وساير همکاران ارجمندي که توفيق همراهي با ايشان نصيبم گرديده بود،نشود.شايان ذکر است به دليل عدم وجود پست سازماني مصوّب جهت«مديريّت گنجينه ي آموزش وپرورش چهار محال و بختياري»تا آن هنگام به عنوان دبير تاريخ شاغل درپست «کارشناس مشاوره ي سازمان آموزش وپرورش چهار محال و بختياري»به بنيادگذاري و استمرار حيات«گنجينه ي آموزش وپرورش چهار محال و بختياري»با الطاف خفيه ي الهي و حمايت هاي همه جانبه ي تمامي همکاران فرهنگي،دوستان ،دانش آموزان وعلاقه مندان وبه رغم کاهش حقوق ومزاياي شغلي وچنانچه ريا محسوب نگردد افزايش ساعات کاري و پذيرش اضطراب هاي مختلف که «خود يکي داستاني هستند پر آب چشم»،به رتق و فتق امورات ساختار نو بنياد«گنجينه»مشغول بودم و حالا حسب الامر«رياست (مديرکلّ)وقت سازمان آموزش وپرورش چهار محال و بختياري،جناب آقاي حبيب نيکخو» اين فعّاليّت جديد را نيز بر فهرست کارهاي خود افزودم تا نه تنها براي روزها که جهت شب هاي بلند وکوتاه فصول مختلف سال  نيز دل مشغولي هاي فراوان ديگري را تدارک ببينم.
روابط عمومي شايد جز معدود مشاغل دنياست که نه تنها داراي تعريف جامع و مانعي نيست ودر ميان علما علم آن دايما بر سر تعاريفش اختلاف نظروجود دارد،بلکه ازآن شغل هاي بدون شرح وظايف هم هست،تا جايي که گاه در هر دقيقه بايستي به فکري وکاري متفاوت با قبلي،اشتغال داشته باشي.
فرقي نمي کند کارشناس،کارشناس مسوول يا رئيس  روابط عمومي  باشي، هروقت همه ي امور خوب انجام بشوند نه تنها اثري از تشويق براي شما متصّور نيست،بلکه هيچ کس هم به يادتان نخواهد افتاد،زيراشما صرفا به وظايف خود عملکرده ايدوهر گاه  وقت بند آب رفتن و کاسه کوزه بر سر کسي شکستن باشد خوب البته که ديواري کوتاه تر از ديوار شما پيدا نخواهد شد و اين شما هستيد که حکما مقصر خواهيد بود زيرابه علّت عدم توّجه کامل وکافي به دقايق و ظرايف امور موجبات تخريب جلوه ي اداره ي متبوع خود را فراهم آورده ايد.
همگان،ازمديران ارجمندتاآحادمردم عزيز ازکارکنان  روابط عمومي ها انتظار دارندترکيبي باشند ازتوانايي هاي «غول چراغ جادو،هري پاتر،گوريل انگوري،جيمزباند007،مرد يا زن نامريي،انسان ذو حياتين،برنده ي جايزه ي ادبيات نوبل،محمّد علي حياتي،کامران نجف زاده و...».
از نظر مردم وتمامي همکاران قدرشناس،نيروي روابط عمومي بايد درحدّ رياست«سازمان ملل متحد»سرشناس وداراي قدرت ايجاد اتقّاق وجمع اضداد بوده وبدون ذرّه ايي احساس خستگي در تمامي ساعات شبانه روز همانند دکمه ي «اِستند باي» دستگاه هاي الکترونيک همواره آماده ي خدمت رساني و انجام امور محمله و امور نامحمله را داشته باشد،زيرا«او براي وصل کردن آمده است».هم چنان که وي مي بايست دستي نيز در تصّرف در امور ماوراالطبيعه داشته وبتواندبراساس آشنايي با رمل،اسطرلاب وعلم جفر، از نهان و آشکارهمگان و همه ي امور در تمامي زمان ها مطلّع بوده و درهنگام احضار شدن بدون فوتِ وقت،با توّجه به بهره مندي از«قاليچه ي پرنده ي حضرت سليمان»ودوستي با«باد صبا»و ...در طرفة العيني با روي گشاده و فارغ از هر غم وغصّه ي دنيا و مافي ها وبدون چشم داشت به مال اين «کهنه رباط» که صدالبته بايد براي وي بايد همواره مانند چرک کف دست آمدني و رفتني تلقّي گردد،مهيّاي توضيح،توجيه وترضيه ي خاطر همگان باشد.
نيروي روابط عمومي گاه بي سروصدا وگاه بسيار پر طمطراق آورده مي شود و به قول معروف داراي معارفه هست ،امّا جزءاوّلين کساني است که بي سرو صدا جاي خودرا به ديگري مي مي دهد وبدون توديع به اميد خدا سپرده مي شود.تا همواره اين آمد و شد و رفت و آمدهايش درس عبرتي باشند براي آنها که هنوز عبرت ها را نصب العين خويش نساخته اند.
اين مقدّمه و صغرا وکبرا چيدن ها که شايد نتيجه ي فلسفه خواني هاي ايّام تحصيل در رشته ي«فرهنگ وادب، دبيرستان شهيد رحمان استکي شهرکرد»هستند،براي اين پشت سرهم قطار مي شوند تا با بيان خاطرات«آن روزگاري که آن سان گذشت»،خاطراتي که گاه« زتلخي رگ جان مي گسلند» بتوان ازباب توّجه به اصول تحصيل در رشته ي«دبيري تاريخ دانشگاه  هاي سيستان و بلوچستان و اصفهان» و«تاريخ ايران اسلامي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد»،از«گذشته چراغ راهي براي آينده»تصوير نمود.
چراغي که گاه دودش آن قدر زياد است که اين فقط لطف خداست که باعث مي شود به چشم ها نرود و الّا روشنايي بخشيش را بايد گفت پيشکشش باشد و بس.
تا آن حدّ که بي اختيار آدمي را با ياد اين ابيات حکمت آموز مينوي روان«حاج مهدي خان آزاده ي چالشتري» مي اندازند که خوش چنين فرموده:



 «چو هيزم شاخ عـمرم بي ثمر بـــــــــود
 چه هيزم،هيزمــي کان نيز تر بــــــــود
 نشد از گرمــــــي اش کس بهـــره بردار
 ولــــــي از دود آن خـــــلقي در آزار».




«هفت خوان»تعطيلي مدارس استان در فصول سرد وپربارش:
يکي ازخاطرات آن روزگاراينجانب،بارش هاي سنگين برف وبرودت فوق العاده ي هوا از1385/8/20ه ش/1427/10/19ه ق/2006/11/11م به بعد در سطح«اچهارمحال و بختياري»مي باشندکه شيوه ي برخورد با آن خود حکايتي مفصّل و «مثنوي هفتاد من کاغذ»است.
خاطراتي بسيار دهشتناک که انتظار کشنده ي دريافت اخبار ناگوار از بروز حوادث دردناک جادّه ايي براي دانش آموزان وعزيزوهمکاران پرتلاش فرهنگي در آماده نبودن زيرساخت هاي طي طريق و سفرهاي روزانه و پرتعدد کاري روزانه ي اين عزيزان گاه تا دويست کيلومتر نسبت به منازلشان،جانکاه بودندوطاقت فرسا.
در آن ايّام روال معمول در هنگام انجام بارش ها و برودت هواجهت اتخاذ تصميم در تعطيلي وياداشتن تاخير در آغاز و تعجيل در پايان بخشيدن به ساعات کارمدارس در«آموزش و پرورش چهار محال و بختياري»داراي اين ترتيبات بود:
1-دريافت اطلاعات مربوط به بارش ها و  وضعيّت هوا در بيست وچهار ساعت آينده درسطح استان براساس نمابر دريافتي روزانه از«اداره ي کلّ هواشناسي استان»،که به طور معمول در ساعات چهارده تا پانزده هرروزبه «دفتر مديرکلّ(رياست)محترم»ويا«روابط عمومي سازمان(اداره ي کلّ)»ارسال مي گرديد.
2-دريافت گزارش از وضعيّت موجود وپيش بيني وضعيّت فعلي،شبانگاهي و صبح گاهي روز بعداز«مديران محترم مناطق،نواحي،شهرستان هاونمايندگي هاي نوزده گانه ي  آموزش و پرورش استان».
3-دريافت اطلاعات وضعيّت معابر از«شهردارگرامي شهرکرد» ويا «مدير محترم روابط عمومي شهرداري شهرکرد».
4-دريافت اطلاعات وضعيّت جادّه هاي مواصلاتي شهري و روستايي از«مديرکلّ محترم راه وترابري استان»،«مديرکلّ گرامي سازمان مديريّت بحران استان» ويا کارشناسان سخت کوش ايشان.
تمامي اطلاعات گرد آوري شده در دو نوبت عصر و ساعات آغازين شب و ارزيابي عملياتي پيشنهادي از سوي «کارشناس مسوول محترم روابط عمومي اداره ي کلّ(سازمان) آموزش و پرورش چهار محال و بختياري»»جهت اخذ تصميم واعلام وضعيّت موجود و پيش بيني شرايط آتي به «مديرکلّ(رياست)محترم سازمان(اداره ي کلّ آموزش وپرورش استان»انتقال داده مي شدتا ايشان ضمن لحاظ کردن  گستردگي وميزان بارش ها در طول روز وشب،يخ زدگي معابروجادّه ها و برودت هوا با نگاه تام به تفاوت هاي اقليمي برخي از شهرستان ها ومناطق مانند«لردگان»و«ميان کوه»که داراي آب وهواي گرم تري نسبت به بقيّه ي نقاط استان هستند،پس ازهماهنگي لازم با«استاندار محترم»ونيزدر صورت لزوم«رياست محترم دانشگاه علوم پزشکي استان»تصميم نهايي در خصوص تعطيلي تمامي پايه ها،مقاطع ودوره هاي تحصيلي در سطح استان در کلّ روز،نوبت صبح يا عصر،تاخير يک ساعته در آغاز به کارمدارس نوبت صبح و يا تعجيل يک ساعته در پايان بخشيدن به مدارس داراي نوبت بعداز ظهر،را اتّخاذ ونتيجه راجهت اعلام عمومي مجددا در اختيار«کارشناس محترم روابط عمومي اداره ي کلّ(سازمان)آموزش وپرورش چهار محال و بختياري»قراردهند.
واين تازه آغاز راهي بود،که از بعداز ظهر هر روز آغاز و ضمن پوشش تمامي صبح روزبعد،گاه تاعصرفردا را دربرمي گرفت.


                                                                                   راهي سخت،راهي دشوار،راهي سپيدولغزنده...».

خواندن 1530 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(5 رای‌ها)
K2_NEWS_NUMBER_CUSTOM 264

آخرین‌ها از