مكتب خانه ي «چالشتر » به روايت «يدالله منزوي»
تعليم و تربيت در نظام مكتب خانه ايي
انسان در همه ي تاريخ بي نياز از تعليم و تربيت نبوده و همواره هدف هايي را تعقيب مي نموده است . براين اساس در موقعّيت هاي زماني ، مكاني و رواني مختلف ، گاهي توجّه به پرورش جسم را بيش تر احساس مي كرده و براي حفظ موقعّيت سرزمين ، منطقه يا ولايت خود فراگيري فنون جنگي و ورزش هاي رزمي چون اسب سواري ، تيراندازي (سبق و رمايه) حركات سريع و به كار بردن آلات و ادوات جنگي را تشويق مي نموده است ، بعضي اوقات زيبايي اندام پهلواني و زور آزمايي را وجهه ي همّت خويش قرار مي داده و صفات اخلاقي چون انصاف ، دادگري ، جوان مردي ، تعاون ، كمك و ياري رساني به نيازمندان و دستگيري از ايشان همانند عيّاران ، پهلوانان ، ردان و جوان مردان را مورد تاكيد واقع مي ساخته و گاهي نيز توّجه به ادب ، نظم و نثر ، حفظ اشعار ، اوراد ، وآيات كتاب هاي آسماني مطمح نظر وي بوده است .
مکتب خانه ی«زروردگان چهار محال و بختیاری»ودبستان«تمبی مسجدسلیمان»به روایت«نادر قلی امامی»
«من در پنجّم مردادماه سال 1320 ه ش/1361ه ق/1942م آن هنگام که آتش«جنگ جهانی دوّم»شعله ور بوددر خانواده ایی عشیره نشین و سرشناس و ... درحالی که مرحوم پدرم در محل توّلدم «زوردگان» حضور نداشت [و به جای او] مرا به اسم «نادر» نام گذاری نمودند،[قدم به عرصه ی حیات گذاشتم].
معرّفی مكتب خانه ها ومدرسه ی ملّی«آستارا»
«بعد ازانعقاد قراردادننگين«تركمان چاي»در سال 1243ه ق/1207ه ش/1828م و واگذاري هفده شهر«قفقاز»به«روسيه تزاري»،تعدادي از فرماندهان و بزرگان و اعيان و اشراف و روحانيون نامدار شهرهاي« قفقازيه» كه سال ها با«روس هاي تزاري» دليرانه جنگيده واغلب هم در اين
مكتب خانه ي « دزك » به روايت «علي رحم شايان دزكي»
در زمان قديم كه در سراسر ناحيه ي« چهار محال » از مدرسه ، دبستان ، دبيرستان و دانشگاه خبري نبود و محلي به طور رسمي براي باسواد شدن وجود نداشت ، پس همانند ديگر نقاط «ايران» در تمامي شهرها ، قصبات و دهات بزرگ بر حسب گنجايش جمعّيت و داوطلب يك يا چند مكتب خانه وجود داشت كه مدرّس آن شخصي بود كه از ساير اهالي باسوادتر شمرده مي شد و به او مكتب دار ، ملّا مكتبي يا آخوند مي گفتند .